دو قند عسل

بازگشت

1391/2/3 3:30
نویسنده : مامان
304 بازدید
اشتراک گذاری

سلام، بعد از چند ماه بسيار سخت و طاقت فرسا و البته در عين حال شيرين دوباره برگشتم، با دو گل پسر كه يكي روزهاي پاياني كلاس دوم را مي گذروند آقا دانيال و ديگري پسرك كوچكم برديا كه كمتر از يك هفته ي ديگر شش ماهش تموم مي شود، الانم تو بغلمه و داره غرغر ميكنه و دست و پا مي زنه . حالا به علل اين تاخير مي پردازيم :

سؤال: چرا مامان اين دو قند عسل در نوشتن خاطرات اين چند ماه تعلل كرد؟

به دليل گريه هاي مكرر آقا برديا و شب بيداريهاي مامان نغمه و نداشتن اعصاب

به دليل خراب بودن كامپيوتر و تنبلي بابايي در درست نمودن آن

به دليل درس و مشق آقا دانيال و ندانستن چگونه روز و  شب شدن

و هزاراو يك دليل ديگه ... كه در فرصتي مناسب به آنها مي پردازم

اما مهم اينه كه برگشتم و تا جاي امكان خاطراتي كه گذشت رو خواهم گفت ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دو قند عسل می باشد