اولين ديدار
دانیال کوچولوی قصه ما اولین باری که موفق به دیدن شهرش داراب شد، زمانی بود که چهل
روز داشت،ماماني و بابايي دانيال كوچولو را به داراب بردند. دانيال كوچولو يك پدربزرگ
بسيار ناز و مادر بزرگ مهربون در داراب دارد، مادر بزرگ دانيال پاش شكسته بود و دانيال هم
اولين بار در زندگيش بود كه آنها را ملاقات مي كرد.
اولين شبي كه دانيال تا صبح خوابيد و گريه نكرد، شبي بود كه براي اولين بار در داراب سر بر
بالين مي گذاشت، همه مي گفتند دانيال هواي وطن داشته كه گريه مي كرده غافل از ا
ينكه از فرداي آن روز دانيال وطن را يادش رفت و از غروب خورشيد تا سپيده ي سحر شروع
به آوازهاي گوشخراشي كرد كه تا هفت تا محله اون ورتر هم از صداي آوازها كيفور مي
شدند!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی