دو قند عسل

عمل کمر بابایی، پایان نامه ی مامانی و اولین کارنامه ی دانیال

1389/11/14 3:37
نویسنده : مامان
272 بازدید
اشتراک گذاری

من و بابایی دانیال قرار شد برای عمل دیسک کمر به شیراز برویم، در فرودگاه مامان جون دانیال که

 همیشه در تمام مشکلات اول از همه پس میفته با رنگ پریده و بسم الله  بسم الله گفتنشون استرس

 بیشتری رو به من وارد کردن با اینکه خودم مادرم اما همیشه چشمم به عکس العمل های مامانمه تا

 ببینم اوضاع چقدر خرابه  سمیرا خانوم خاله ی دانیال هم که صاف رفت سر اصل مطلب یعنی شروع

 کرد به اشک ریختن و البته در منزل هم با گریه های عمه اعظم دانیال بدرقه شده بودیم ... در چنین

 جوی که دیگه تکلیف منم روشنه ...  قسمت سخت ماجرا در واقع همین شروع کار بود.

 

Image Hosted by Free picture image hosting at www.iranxm.com

 

ساعت یازده شب به شیراز رسیدیم و به منزل عمه خدیجه جون که حالا انتظار یه نی نی کاکل زری رو

میکشه رسیدیم، صبح زود فرداش من و بابایی به بیمارستان اردیبهشت رفتیم و بابایی رو بستری کردن،

عموی دانیال  و شوهر عمه ی دانیال هم از داراب اومدن و برای من حضورشون قوت فلبی بود، بابایی رو

ساعت یک بعد از ظهر به اتاق عمل بردن و ساعت دو هم بیرون اومد. به لطف خدا حالش خیلی خوب

بود و  فردای بعد از عمل هم راه رفت و بعد از یک روز ازبیمارستان مرخص شد و همان شب با هم به منزل

 خودمان برگشتیم .  دو هفته ای رو بابایی استراحت کرد و خدا رو شکر هر روز بهتر از روز قبل بود و دیگه

از دردهای قبل از عمل خبری نبود، مامانی دانیال هم در این فاصله به استاد راهنماش زنگ زد و اون کلی

سرش جیغ       زد که چرا نمیای دنبال کارای پایان نامه ت   ....

مامانی هم بدو بدو اصلاحیه ها رو انجام داد و بعد از کلی تهران رفتن و برگشتن و دردسر موفق شد در

 روز یازدهم بهمن ماه در آخرین روزهای ترم پنج از تزش دفاع کنه و با نمره ی ۱۹ مدرکشو بگیره

دانیال با بابایی با یک دسته گل رز به فرودگاه اومدن و از مامانی استقبال کردن

صبح روز دوازدهم بهمن که مامانی با دانیال به مدرسه رفتن معلم دانیال کارنامه ی دانیال رو داد که

همش رو خیلی خوب شده بود. آفرین پسر گلم

خدایا هزاران بار شکرت

همه چی آرومه من چقدر خوشبختم     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دو قند عسل می باشد